دو کس که بریک تخت نشینند. هم نشین، و ظاهراً همسر: دو صاحب تاج را هم تخت کردند درگنبد بر ایشان سخت کردند. نظامی. ، مانند. نظیر: کو یکی سلطان در این ایوان که او هم تخت توست کو یکی رستم در این میدان که او همتای تو؟ سنائی
دو کس که بریک تخت نشینند. هم نشین، و ظاهراً همسر: دو صاحب تاج را هم تخت کردند درگنبد بر ایشان سخت کردند. نظامی. ، مانند. نظیر: کو یکی سلطان در این ایوان که او هم تخت توست کو یکی رستم در این میدان که او همتای تو؟ سنائی
اتفاق. موافقت. دست به دست هم دادن: در سر آمد نشاط و سرمستی عشق با باده کرده همدستی. نظامی. ، درافتادن. پنجه درافگندن: ستیزه با بزرگان به توان برد که از همدستی خردان شوی خرد. نظامی. نایب شه ز روی سرمستی کرد با او به جور همدستی. نظامی
اتفاق. موافقت. دست به دست هم دادن: در سر آمد نشاط و سرمستی عشق با باده کرده همدستی. نظامی. ، درافتادن. پنجه درافگندن: ستیزه با بزرگان به توان برد که از همدستی خردان شوی خرد. نظامی. نایب شه ز روی سرمستی کرد با او به جور همدستی. نظامی
مدد و معونت و یکدیگر را یاری کردن: هم پشتی و یکدلی و موافقت میباید. (تاریخ بیهقی). از هم پشتی دشمنان اندیش نه از بسیاری ایشان. (مرزبان نامه). اگرچه مرا با چنین برگ و ساز به هم پشتی کس نیاید نیاز. نظامی
مدد و معونت و یکدیگر را یاری کردن: هم پشتی و یکدلی و موافقت میباید. (تاریخ بیهقی). از هم پشتی دشمنان اندیش نه از بسیاری ایشان. (مرزبان نامه). اگرچه مرا با چنین برگ و ساز به هم پشتی کس نیاید نیاز. نظامی
وصله و پاره که بر چیزی دوزند. (یادداشت مؤلف) ، نوعی از پای افزار چرمی. (آنندراج) (برهان) : به شاهراه نیاز اندرون سفر مسگال که مرد کوفته گردد بدان ره اندر سخت اگر خلاف کنی عقل را و هم بشوی بدرّد ار به مثل آهنین بود هم لخت. کسایی. ، چرم زیر موزه و کفش. (آنندراج) (از شمس فخری) (برهان)
وصله و پاره که بر چیزی دوزند. (یادداشت مؤلف) ، نوعی از پای افزار چرمی. (آنندراج) (برهان) : به شاهراه نیاز اندرون سفر مسگال که مرد کوفته گردد بدان ره اندر سخت اگر خلاف کنی عقل را و هم بشوی بدرّد ار به مثل آهنین بود هم لخت. کسایی. ، چرم زیر موزه و کفش. (آنندراج) (از شمس فخری) (برهان)
چرم زیرکفش وموزه تخت کفش: بشاهراه نیاز اندرون سفر مسگال که مرد کوفته گردد بدان ره اندر سخت. وگر خلاف کنی طمع را و هم بروی بدر دار مثل آهنین بود هم لخت. (کسائی)، نوعی پای افزار چرمی
چرم زیرکفش وموزه تخت کفش: بشاهراه نیاز اندرون سفر مسگال که مرد کوفته گردد بدان ره اندر سخت. وگر خلاف کنی طمع را و هم بروی بدر دار مثل آهنین بود هم لخت. (کسائی)، نوعی پای افزار چرمی